The best Side of بختک
The best Side of بختک
Blog Article
«این شبه سایه وار» میتواند در نتیجه نوعی بیش فعالی در آمیگدال باشد که در واقع بخشی از مغز است که حس ترس را ایجاد میکند.
توهمات به وجود آمده در افراد مختلف با یکدیگر متفاوت هستند، اما معمولا افراد در این شرایط احساس میکنند شخصی به آنها نگاه میکند، کسی آنها را از تخت به بیرون میکشد یا یک شی یا فرد سنگین روی قفسه سینه آنها قرار گرفته است.
کافیست اینجا اطلاعات تماس تان را وارد کنید و بقیه کار را به ما بسپارید (اینجا کلیک کنید)
هنگامی که در خواب احساس فلج شدن می کنید برای رهایی از این احساس نباید زیاد تلاش نمایید زیرا ممکن است با دست و پا زدن و تلاش بیشتر علائم تشدید شود و شما بیشتر بترسید پس ابتدا نفس عمیق بکشید و یادآوری کنید که حالتان خوب است.
درصورتی که شما اغلب به حالت طاق باز میخوابید خطر وقوع فلج خواب درشما بیشتر میشود.
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
در ادامه مواد غذاییی که موجب بروز بختک در خواب می شود نام برده شده است:
برخی اختلالات خواب، مانند آپنه خواب (متوقف شدن تنفس در خواب) یا خوابگردی، میتوانند احتمال بروز بختک را افزایش دهند.
احساس تپش قلب سریع و افزایش ضربان قلب که میتواند موجب افزایش اضطراب شود.
غذاهای پرچرب و سنگین میتوانند دستگاه گوارش را تحت فشار قرار دهند و خواب را مختل کنند. مصرف این غذاها باید در ساعات نزدیک به خواب محدود شود.
من دارم بااین بختک دیونه میشوم،روحم انگارازتنم جدامیشه همش دنبال کسی میگرده که بیدارم کنه،کسی مثلاشوهرم حس میکنم میادخونه صداشومیشنوم ومیبینم ولی اون تقلایی منونمیبینه….عذاب میکشم خیلی بده
از این رو، میتوان گفت که بختک هم از نظر علمی قابل توضیح است و هم در فرهنگها و باورهای مختلف میتواند جنبههای خرافی و ماوراءالطبیعه داشته باشد.
سلام تا چهار سال پیش که دخترم هنوز مدرسه نمیرفت زیاد این حالت بهم دست میداد به نظر خودم دلیلش این بود که زیاد میخوابیدم خیلی بیکار بودم اوقات فراغتم همش تو خواب سپری میشد .تا وقتی دخترم وارد مدرسه شد دیگه فلج خواب هم از سرم پرید چون دیگه نمیتونستم زیاد بخوابم شاید روزی دوسه باردر روز فلج می شدم خیلی برام عادی شده بود.حتی یه بار تو خواب فلج که شدم هر چی تلاش کردم نتونستم بیدار شم ایام فاطمیه بود یه لحظه با خودم گفتم حضرت فاطمه رو صدا بزنم شاید کمکم کنه یه دفعه با ارامی و نا امیدی گفتم یا فاطمه همین که اینو گفتم یه نفر از در اتاق وارد شد یه مردی بود نه اینکه قیافه دیده باشم یا چیزی فقط یه حاله ای بود که متوجه مرد بودنش میشدم وقتی از در وارد شد اونم گفت یا فاطمه اومد بالای سرم دست کرد زیر بغلم مثل کسی که سرش از بالش اومده باشه پایین here بلندم کرد گذاشتم بالاودراین حین با لحن غلیظ عربی گفت،( یا معز و یا مذل) یه مرتبه از خواب بیدار شدم .اون موقع تو یه شهر عرب نشین زندگی میکردیم .خودم خوب
این باورها از زمانهای قدیم در افسانهها و داستانها وجود داشته است.